در نزد ان ها سروری را می بینی که مخصوص دلهای گردیده به عالم جاوید است و اثر ترسی مشاهده می کنی که از خطر های ملاقات حق حاصل آید.
شوقشان به آن چه به خواسته ی حق نزدیکشان نماید همواره در فزونی و میلشان
به انجام دستور های الهی که از ناحیه ی حق صادر می شود، پیگیر و گوششان ،
آماده ی شنیدن اسرار الهی و دلهایشان از یاد او شیرین کام است.
به مقدار ایمانی که دارند از لذت ذکر بهره مندشان فرمود و از خزینه ی عطایش
، آنچه را شایسته ی بخشش نیوکار مهربانی است ف به آنان بی منت ارزانی
داشت.
چه کوچک است در نزد آنان ، هر آن چه دل را از جلال حق مشغول کند. هر آنچه
را که باعث دوری از حریم وصالش گردد یکباره ترک گویند. تا ان جا که از انس
با کَرم و کمال حق لذت ها برند.
همواره از زیور های هیبت و جلال ، جامه های فاخر به تن کنند و چون ببینند
که زندگی دنیا آنان را از پیروی خواسته ی خداوند مانع است و ماندن در این
عالم میان آنان و بخشش های خداوندی حائل ، بی تأمل جامه ی ماندن را از تن
برکنند و حلقه بر درهای دیوار کوبند و از این که در راه رسیدن به این
رستگاری تا سر حد جانبازی فداکاری می کنند و خود را در معرض خطر تیر ها و
گلوله ها قرار می دهند ف لذت می برند.
مرغ جان مردان صحنه ی کربلا در اوج چنین شرافتی به پرواز آمد که برای
جانبازی از یکدیگر پیشی می گرفتند. و جانهایشان را در برابر نیزه ها و
شمشیرها به یغما می دادند و امروز هم آن واقعه در سرزمین الله اکبر اتفاق
افتاده است. که هر روز شاهد چنین شور و شعفی می باشیم.
ای ملت ! بدانید امروز مسئولیت شما بزرگ و بارتان سنگین است و باید رسالتتان را که پاسداری از خون شهیدان است انجام دهید.
تنها با اطاعت از روحانیت متعهد و مسئول که در رأس آن " ولایت فقیه " می
باشد و امروزه سنب آن امام بزرگوار است قادرید این راه را ادامه دهید.
امروز در هیچ کجای دنیا چنین حکومتی با این عظمت و حشمت وجود ندارد که در رأس آن مرجعی بزرگ باشد.
در راه خدا حرکت کردن سختی و رنج دارد. مانع زیاد است. با صبر و استقامت
راه انبیا را ادامه دهید که امروز جوانان ما با ریختن خونشان موانع راه را
برداشته و بر می دارند و ما فردای قیامت در پیشگاه خدای تبارک و تعالی عذری
نداریم.
اسلام منهای روحانیت اسلام نیست. و این سدّ دشمن شکن ( ولایت فقیه ) را
نگذارید بشکنند و این حربه ی عطیم را از شما و ملتتان نگیرند و در نتیجه
اسلام وارونه را به مردمتان عرضه کنند. بدون روحانیت کاری از پیش نمی رود.
مصطفی ردّانی پور 28/6/59
ادامه وصیت و همچنین عباراتی که قبل از شهادت مکتوب شده:
من به جبهه آمدم تا شاید گذشته ها را جبران کنم . و خون آلوده ام را در راه
خدا بریزم. و به وسیله ی خون پاک شهدا تطهیر نمایم . اگر در این مسیر کشته
شدم شما مقاوم و استوار راهم را ادامه دهید.
دعا کنید خدا مرا جزء شهدا قرار دهد. از قربانی دادن در راه خدا نترسید.
خواهرانک در تربیت فرزندانتان بکوشید و حجاب را رعایت کنید. زهرا گونه زندگی کنید و شوهرانتان را به خدا وادارید.
برداشت من از زندگی ، از انچه خواندم و لمس کردم خلاصه اش این است که:
تنها راه سعادت ، رسیدن به کمال بندگی خداست.بندگی او در اطاعت از اوامرش و
ترک نواهی می باشد. همه دستور های اسلام در این دو جمله خلاصه می گردد:
فرمانبرداری از خدا و نافرمانی از شیطان
سفارشم این است: مردم! به یاد خدا و روز جزا باشید.
پیرو ائمه اطهار باشید که : واللازم لکم لاحق والمارق عنکم زاهق.
مردم! دنباله رو روحانیت باشید که چراغ راه هدایتند. از امام اطاعت کنید که
عصاره ی اسلام است. او را تنها نگذارید که نماینده حجت ابن الحسن عجل الله
است.
مصطفی ردّانی پور 10/5/1362
اما عجیب ترین جملات او کلماتی است که دو روز قبل از شهادت در پیرانشهر نوشته بود. عباراتی که نشان می داد خبر از شهادتش می دهد:
حال که وقت رفتن است و توفیق پیوستن به یاران و دوستان! آنان که با هم
پیمان شهادت بستیم ، با کمال شرمندگی و طلب عفو و بخشش از همه شما ، چند
کلمه ای را به عنوان وصیت ذکر می کنم.
باشد که باعث آمرزش من شود و برایم طلب رحمت و بخشش بنماید.
آن کسانی که مسئولیتی دارندو با خون شهدا و ایثار و استقامت و کار و تلاش
سربازان گمنام ، نام و عنوانی پیدا کرده اند مواظب خود باشند!
دوستان عزیز! تنها راه رسیدن به سعادت ، ترک محرمات و انجام واجبات است. راه قرب به خدا همین است و بس.
دست یکدیگر را بگیرید و راه شهدا را که همان راه رسیدن به خدای متعال است ادامه دهید.
مصطفی ردّانی پور 13/ 5/ 1362